بدون عنوان
دختر خوشگل مامان 2 ماه دیگه تولد 2 سالگیته...چه قدر زود گذشت....اصلا باورم نمیشه...میخووام با تم باب اسفنجی که دوسش داری برات تولد بگیرم..به باب اسفنجی میگی آجی... کلی حرفای جدید میزنی به داداشی میگی نی نی کوچیکه ... میتونم بگم از 24 ساعت شبانه روز 23 ساعتشو حرف میزنی قربونت بشم
نویسنده :
مامان و بابای یاسمن و حسين
16:47
قند عسل
پسر مامان امروز دقیقا 57 روزته از چند روز قبل شروع به خندیدن میکنی البته بیصدا...قند توو دل مامان آب میشه صورت بی دندونتو میبینم 3 روز دیگه میبریمت برای واکسن 2 ماهگی...هورا دیگه مردی شدی واسه خودت...
نویسنده :
مامان و بابای یاسمن و حسين
16:36
سفر مشهد
یاسمن خانم برای دومین بار راهی مشهد شد درست 1 سال بعد از اولین سفرش ... این عکسا مال قبل به دنیااومدن داداشیه.... ...
نویسنده :
مامان و بابای یاسمن و حسين
10:33
ولادت
آقا پسر گل مامان روز14 مهر 92 به دنیا اوومد... مامانی از 13 مهر بیمارستان بستری شد ....13 ام با بابایی رفتیم بیمارستان...دلهره عجیبی داشتم...یه ترس درونی...دوری از خانواده و منتظر یه اتفاق بزرگ... اون شب اصلا خواب به چشمم نیومد...تا صبح یبدار بودم تا اینکه ساعت 10:30 اومدن دنبالم رفتم اتاق عمل ...توی اتاق عمل مرتب دعا میخوندم ....وقتی داروی بیهوشی رو بهم زدن نفس تنگی شدیدی گرفتم که فقط از خدا کمک میخواستم .... تا اینکه بالاخره با شنیدن صدای تو همه چی روفراموش کردم...بعد پرستارا اوردنت پیشم به محض شنیدن صدای من ساکت شدی.... با اینکه دومین باره که مادر شدم اما انگار دفعه اولمه....مثل تجربه اول شیرینی برام.... بابایی...
نویسنده :
مامان و بابای یاسمن و حسين
12:20
یاسمن و داداشی
بالاخره داداشی جون یاسمن هم به دنیا اومد.... اینم اولین عکس این خواهر برادر جیگر توو بیمارستان... اینم عکس داداشی وقتی داداشی اومد خونه برام یه ماشین کوچولو خرید... ...
نویسنده :
مامان و بابای یاسمن و حسين
20:38
این روزهای یاسمن
این روزهای یاسمن
اینجا یاسمن جونم تازه از حمام اومده موهاشم سشوار کشیده من و بابایی داریم ازش تند تند عکس میگیریم...بابایی بهش میگه بخند اونم میخنده...فداات بشم... خیلی دوست داره توو سبد اسباب بازیاش بشینه.... و دوست داره خودش کالسکه اش رو هل بده... و دوست داره لباسایی که اندازش نشده رو تنش کنه..اینجا کلی اصرار کرد لباس نقاشی اش رو تنش کنم... اينجا هم توو خونش داره بازي ميكنه...عزيز دلم...(نا محرم نبينه ) ...
نویسنده :
مامان و بابای یاسمن و حسين
13:06
ادامه شيرين زبونياي دخملي
نوسين=نوشين علييييي=علي ماسين=ماشين مسج=مسجد لالالالا=لا اله الا الله وقتي اذان ميگن اينجوري ميگي مس=مرسي خب بوخو=بخور ...
نویسنده :
مامان و بابای یاسمن و حسين
11:46