یاسمنیاسمن، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
حسينحسين، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

كوچولوهاي شيرين من

پارک

سلام دختر نازم ..فرشته کوچولوی مامان و بابا..فقط از فرشته بودن 2 تا بال کوچولو کم داری عروسکم...       اینجا پشت در پارک بادی منتظری تا بری بازی...     در حال رقص روی تشک بادی... ...
10 تير 1392

مادرانه>براي پسرم

احساس میکنم دوستت دارم هنوز ندیدمت حتی هنوز نمیدونم قلبت تشکیل شده یا نه؟ گاهی احساس میکنم حرکت میکنی اما شاید خیلی زوده اما حست میکنم...مهم همینه ... که هستی....اگه به دنیا بیایی هیچ فرقی با یاسمن نداری.... ...
24 خرداد 1392

ددر

یاسمن خانم خیلی اهل گذشت و گذار شده ...وقتی میخواییم بریم بیرون تند تند میگه دد..دد...دد...عصر که میشه دیگه باید ببرمش بیرون...وقتی هم خسته میشه میاد بغلم که یعنی بریم خونه...جمعه ها میریم با  باباجونش پارک...وقتی هم میاد شیرش و خورده و میخوابه تا صبح... ...
13 ارديبهشت 1392

مادرانه

دختر گلم داره یکی دیگه از دندونای کرسی ات در میاد...یکم بیقراری میکنی... تازگیا وقتی ازت میپرسیم کلاغ چی میگه؟ تندی میگی گار گار...قربون شیرین زبونیات برم... تند تند روزا میگذرن و تو جلوی چشمای من داری بزرگ میشی...ایشالله همیشه سلامت باشی خانمم... ...
19 فروردين 1392

تعطیلات عید به روایت تصویر

جلوی در ویلا...ازصبح که بیدار میشد دنبال مرغ و بوقلمون ها میکرد تا از خستگی گریش میگرفت... ما هم مرغ ها رو میاوردیم توو حیاط تا یاسمن دلی از عزا در بیاره... نون رو از ما میگرفت خودش به مرغا میداد... اونقدر از دیدن دریا خوشحال بود که همش جیع میزد...هیجان زده بود...اخر سر هم به زور اوردیمش.. ...
18 فروردين 1392